در الزام، اختیار و اجبارِ زمان و مکان است که «اتفاقی» شکل میگیرد. در ایجاد این «اتفاق»، میتوان فرمانِ اختیار را در دست گرفت و با پایشِ الزام، مطابق معیارهای زمان و مکان به آن شکل داد؛ جبر هم البته نقش خودش را خواهد کشید. این مناسبات در تولید یک موسیقی به عنوان یک «اتفاق» هم صدق میکنند.
اما «گیسوی نگار»، حداقل، فاقد یکی از این ویژگیها است: الزام. آلبوم در زمانهای که موسیقی، امروزش از دیروزش پیشتر و فردایش از امروز فراتر میرود، با سنت گره خورده است، در سنت غرق شده است و ای کاش در این غرقشدگی از آن سیراب میبود. از طرفی، آلبوم با ذهنیتی تهنشینشده از دورانِ نوار کاسِت شکل گرفته است، دو برنامهی آواز افشاری و آواز بیاتترک بهمثابهی دو روی «آ و ب» کاسِت شکل گرفتهاند و هر دو بخش تقریباً با روندی قابل پیشبینی آغاز و با رِنگ پایان میپذیرند و نقطهی اوجی از حسبرانگیزی نمیسازند.
آلبوم، که سنگش بر آواز گذاشته شده، در این نقطه با درماندگیِ زیادی روبهروست. ادای ناواضح و نامناسب کلمات را بر آوازی بیرمق بیفزایید، نصیب شنونده آلبومی است که گوش سپردن به آن دشوار است. و این همه همراهِ معضل همیشگیِ انتخاب اشعار تکراری؛ اشعاری که اجراهای پیش از اینشان به مراتب موفقترند.
گاه و بیگاه ناکوکی و از ریتم افتادنِ سنتور و خواننده نیز به گوش میرسد. اونیسون بودنِ بخش غالبی از آلبوم و تکنوازیهایی که بار آن همواره بر دوش سنتور است موجب کمرنگ شدنِ نقش سایر سازها و نوازندگان شده است. آلبوم ساختهی سیاوش آریامنش، شاگرد فرامز پایور است. او قدم در راه ادای دین به استاد گذاشته، به حفظ بهرهای که از شیوهی استاد برده پرداخته و در این راه گوشهی چشمی هم به شیوهی تنظیمهای استاد داشته است. اول آنکه، قصد و نیّتِ خوب در انجام یک کار نشان از نابی و درستی و نتیجهی هنرنشان آن ندارد. و دوم، پایور با ویژگیهای هنریاش و در مناسبات الزام، اختیار و اجبارِ زمان و مکانِ خود پایور شد. تکرارِ موفقش در این زمان و مکان شاید دیگر نتیجه بخش هم نباشد.
برای خرید و دانلود آلبوم گیسوی نگار به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.