گوش کردن به زمان، با اتکا به انتظارِ معمول از موسیقی ایرانی، تجربهی قرار گرفتن در حالتی است آکنده از کرختی، لَختی، مکث و اِعطال. موسیقیِ عیسا غفاری اما در همین نقطه نمیماند. او با همین ریسمانهاست که ما را به میانهای میکشاند که در آن از رودررویی با جوهر زمان ناگزیریم؛ تجربهی عمیقِ ملال. اینجا، معنای ملال بُهتی است که آدمی را در حضور هولناکِ بودن فرا میگیرد.
زمان در یکی از کمپرداختهترین مایههای موسیقی ایرانی (کردبیات) ساخته شده است؛ مایهای با طول و عرضِ ملودیکِ مختصر در سنتهای رواییِ مرجع. اولین تعرض غفاری در همین اختصار است. او مختصرها و اندکها را مطول و کشیده میکند و در این اطنابِ عمدی، آگاهانه از سُرایش ملودیکِ صِرف میپرهیزد. خصوصیات مُدال، نه از طریق ملودیهای متکی بر فیگورهای متنوع که، از طریق استفادهی همزمان از سکوت و کاستنِ مُد به فاصلهی ساختاری و رفتارهای مرزی و حداقلیاش، یعنی اختتام و تأکید، نمایان میشوند. در این روش، سکوتها ـ در عین تعلیق ـ نقش نغمات را بهکمکِ رفتارهای مرزیِ مکرر تثبیت میکنند. نوعی بیکرانگی و بیانتهایی که با نمایش رُستنگاه و خفتنگاهِ مُد پدید میآید. سکوتهای طولانیِ میان این طلوع و غروب است که نوعی دیرشدنِ ناشی از آهستگی را میسازد؛ نوعی طولانیشدن، نوعی طول کشیدنِ آگاهانه، که در آن، همانند جادههای کویریِ بلند، اختتامْ پیدا، اما همواره دورتر از انتظار است. با این سکوتهای دور از انتظار، شنونده به شنودی آگاهانه وادار میشود و نتیجه چیزی نیست جز گسترههای زمانیِ مطولی که فعالکنندهی خاطره و یاد هستند.
به پشتوانهی آنچه گفته شد، اگر بهدنبال چیزِ تازهای در موسیقیِ زمان هستیم، باید آن را در بخشی بجوییم که در شنونده و با شنونده موجودیت مییابد. شنونده باید بپذیرد بهمصافِ لحظههایی برود که در آنها به خاطرهی صداها خیره خواهد شد. جایی که برایش "آخرین صدا" "بیشترین بودن" میگردد. زمان برایش میایستد و او، در تنهایی بین خود و صدا، این تکسروِ برهوتهای سکوت، خلوت میکند و در کشیدگیِ مفرطِ عبارات و لحظهها، با آهستگیِ تحملناپذیرِ زمان در میافتد و در بازیابی ریسمانهایی که در خاطرهاش بر شاخههای صداها میبندد حضورِ هولناکِ بودن را در ملال لحظهها به تماشا مینشیند؛ ملالِ بودن.
برای خرید و دانلود آلبوم زمان به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.
26 اسفند 1396