«صبر کن...» منهای موسیقی متنها و موسیقی تیتراژها، هفتمین اثر مهیار علیزاده ست. آلبوم حاوی سه دکلمهی شعر، سه ترانه/تصنیف و یک آهنگ بیکلام است. با نگاه به بخش عمدهی آثار علیزاده میتوان به جنس آواز/تصنیف/ترانه خواندن خوانندگانش اشاره کرد که اغلب در تلاشاند تا با جنس صدایی که قربانی از آن جواب گرفته است، بخوانند.
علیزاده از «حریق خزان» که یک اتفاق قابل توجه در موسیقی ایران بود تا امروز چیزی فراتر ارائه نکرده است. یعنی در ۷ سال گذشته گرچه کارهای بسیاری انجام داده اما همچنان اولین آلبومش جایگاه دیگری دارد.
حرکت علیزاده در بستر موسیقی پاپ-ردیفی به سمت موسیقی امبینت هر چقدر در «حریق خزان» ثمر بخش است در دو اثر اخیرش عملاً منجر به شباهتهای بیش از حد قطعات میشود. انگار که خواننده رها شده تا در یک بستر موسیقایی با ملودی دلخواه آواز/تصنیف بخواند. جالب اینکه محمد معتمدی در «صبر کن...» در قیاس با دو هم سلف خود در «افسانه چشمهایت» موفقتر عمل کرده و با حس و حال بهتری کار را به انجام رسانده است.
غزلهای مولانا در موسیقی معاصر دستمایهی آهنگسازان بسیاری در فضاهای مختلف بوده است و اغلب هم نتوانستهاند دیکتاتوریی جذاب ریتم این غزلها را شکست بدهند. مهیار علیزاده هم جزء فاتحان در مواجه با مولانا محسوب نمیشود. حرکت در فضای موسیقی امبینت که در حریق خزان برگ برندهی علیزاده بود عملاً در آثار متأخرش تبدیل به پاشنهی آشیل آثار او شده است. به طور کلی موسیقی امبینت در ایران سوتفاهم برانگیز است، آنچه که در آثار بزرگان این جنس موسیقی قابل توجه است، هارمونیهای درخشان در زیرمتن آثارشان است. اتفاقی که در آثاری چون «صبر کن...» رخ نمیدهد.
نمیتوان از این آلبوم نوشت و از شعرخوانی اندیشه فولادوند نگفت که تجربهی عجیبی انجام داده و به کمک پس زمینهی بازیگریاش با نظر به دنیای سینمای وحشت غزل درخشان مولانا را خوانده است. و البته معلوم هم نیست این غزل که با این لحن دکلمه شده است در میان این همه عاشقانگی در آلبوم چه میکند.
برای خرید و دانلود آلبوم صبر کن... به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.
30 فروردین 1399