نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

دسته بندی: موسیقی سنتی ایرانی


Hamraze Eshgh 2

در سایه‌ی تألیف

نویسنده: دلارام مهدیقلی

«همراز عشق» را می‌توان برداشت دلخواه آهنگساز از حافظه‌ی موسیقی دستگاهی‌اش دانست و آن را یک اثر «شخصی» قلمداد کرد. این اثر با چهارمضرابی در شوشتری شروع شده، به اصفهان رفته و سپس در دشتی پایان می‌یابد. آوازْ نقش اول را داشته و بخش سازی را، جز در ساز و آوازها که یک ساز تنها مثل تار یا نی آواز را همراهی می‌کند، بیش‌تر به صورت گروه‌نوازی می‌شنویم.

بیایید فارغ از کیفیات اجرایی، فرض کنیم مؤلفان در تألیف یک اثر و ارائه‌ی آن به بازار، به‌طور پیش‌فرض یا می‌خواهند حرفی نو در دنیای موسیقی بزنند، یا به پاسداشت و بازنوازی آثار پیشین بپردازند. «همراز عشق» اما نه تماماً به بازنوازی عینی می‌پردازد و نه حرفی نو برای گفتن دارد و همان‌طور که گفته شد، یک برداشت «شخصی» است. انتشار این برداشت‌های شخصی از موسیقی دستگاهی شاید حاصل سال‌ها تفکر اسطوره‌پرور و اسطوره‌پرست جامعه‌ی مخاطب این موسیقی باشد که انتشار و پا نهادن در مسیر و جای پای اسطوره‌ها را مهر تأیید موسیقی‌دان شدن و هدف والای تألیف می‌داند و نوآوری را وابسته به شکستن مرزهای موسیقیِ همان اسطوره‌ها، و نه گذاشتن تکه آجری جدید بر دیوار این موسیقی. این تعریف از نوآوری را هم اما، تمام و کمال در «همراز عشق» نمی‌شنویم. اثر سرشار است از ملودی‌های وام‌گرفته از ردیف و تصانیف قدیمی که تنظیم آن‌ها تنها با چندصدایی‌شدن و تغییر مُد صورت گرفته و این موضوع، حضور «بهزاد انصاری» را در نقش آهنگساز و تنظیم‌کننده بیش از پیش کم‌رنگ‌ می‌کند.

«همراز عشق» طرح‌کننده‌ی این سوال نه‌چندان غریب است که تا کجا می‌توان در مسیر ساختارِ رو به انجمادِ موسیقیِ دستگاهی پیش رفت؟ اگر بخواهیم فرآیند تألیف را ملزم به نوآوری بدانیم، حال که اجرای یک مجلس موسیقی دستگاهی با ساختاری کمابیش معین در ذهن مؤلفان شکل گرفته است، آیا نوآوری تنها به تغییر مد و افزایش یا کاهش لایه‌های صوتی، و درحقیقت پرداختن به نقاط ضعف موسیقی دستگاهی محدود است؟ و اگر قید این نوآوری را بزنیم، جامعه‌ی مخاطب چند سال و با چند آلبوم دیگر حاضر به شنیدن این ساختار است؟

برای خرید و دانلود آلبوم همراز عشق به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 2
14 اسفند 1400
Majara 1

قطعاتی با محوریت تار

نویسنده: نیما نوری

آلبوم «ماجرا» از ۹ قطعه تشکیل شده که ساز تار در آن‌ قطعات نقش اصلی را برعهده دارد و جز یک قطعه که در آن از کمانچه نیز استفاده شده، باقی قطعاتِ آن یا به‌صورت تکنوازی تار و یا همنوازی تار و سازهای کوبه‌ای هستند. تقریباً نیمی از سی‌ویک دقیقه‌ی آلبوم به قطعات ضربی و نیمی دیگر به قطعاتی با مترِ آزاد اختصاص دارد. دفترچه‌ی آلبوم اطلاعاتی در مورد ارتباط قطعات بایکدیگر دراختیار نمی‌گذارد، اما برخی از قطعاتی که از پی هم می‌آیند مرتبط هستند (مانند قطعات دوم و سوم)، و برخی دیگر بایکدیگر بی‌ارتباطند.

آلبوم ماجرا، علی‌رغم استفاده از سازها و اِشل‌های صوتیِ «سنتی»، با سنتِ قاجاریِ موسیقیِ ایرانی فاصله‌ی زیادی دارد؛ به‌این‌معنا که در آن عناصری نظیر شیوه‌ی بسط و گسترش‌ جملات، نحوه‌ی برخورد با اشِل‌های صوتی، سیرِ نغمگی، نقشِ درجاتِ اشل صوتی و ... ارتباط کمی با موسیقی ردیف-دستگاهی دارند۱. به‌نظر می‌رسد سه ایده‌ی اصلی در ساخت قطعات این آلبوم نقش داشته‌اند: تنوع ریتمیک قطعات و نیز تغییرات وزنی در طول هر قطعه، انتقال و تکرار یک یا چند جمله‌ی موسیقایی به بخش‌های مختلف یک اشل صوتی یا اشل‌های صوتی گوناگون (به عنوان مثال در قطعه‌ی «ماجرا»)، و رنگ‌آمیزی حسی قطعات به‌وسیله‌ی تغییرات آنی، کوتاه و گذرای اشلِ صوتی (به عنوان مثال گوش کنید به دقایق ۲:۳۰ تا ۳:۰۰ از قطعه‌ی «در رؤیای دشت»).

اما دست‌کم دو عامل به موسیقیِ حاصل از این ایده‌ها ضربه زده‌اند: نخست، اشکالات صدابرداری، میکس و مسترینگ در کنار کوکِ نادقیق، که از کیفیت صدادهی اثر کاسته است (برای نمونه به ثانیه‌های ۳۰ تا ۳۵ قطعه‌ی «خشت» و یا ثانیه‌ی ۴۱ قطعه‌ی «پیغام» گوش دهید). دوم، کمبود ظرایف اجرایی که اثرگذاریِ صدای ایجاد شده را کاسته است (به‌عنوان مثال گوش دهید به دقیقه‌ی ۳:۱۴ از «خشت» و فرود به شور که می‌توانست با روح بیشتری اجرا شود). توجه بیشتر به این دو نکته می‌توانست کیفیت نهایی این آلبوم را به طرز چشمگیری ارتقاء دهد.

 


۱- برای آشنایی نظری با شیوه‌ی برخورد موسیقی ردیف-دستگاهی با برخی از این عناصر نگاه کنید به مقاله‌ی «مقام دلکش» از آرش محافظ در فصلنامه‌ی ماهور ۵۳.

 

برای خرید و دانلود آلبوم ماجرا به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 1
30 بهمن 1400
1626715540324

بندبازی بر ریسمانِ «آشنایی»

نویسنده: نیما نوری

«مُلک دل» ۴۵ دقیقه موسیقی تمیزِ دستگاهی، در دستگاه چهارگاه ارائه می‌دهد. نوعی پاکیزگی که بدون تردید حاصل سال‌ها ممارستِ دست‌اندرکارانش است. از این نکته که بگذریم، رَنگ صدای گروه و جمله‌پردازی‌ها از همان ابتدای اثر نشان می‌دهد که «مُلک دل» الگویی دارد و تلاشش در جهت ارائه‌ی رونوشتی تمیز از آن الگو است: بازآفرینیِ گونه‌ای از موسیقی دستگاهی که نمونه‌های اعلای آن را در اجراهای چاووشیان شنیده‌ایم. اما نکته‌ی مهمی که پیکانِ نقدِ حاضر آن را نشانه می‌رود، این است ‌که گوشِ شنونده‌ی موسیقی دستگاهی، آگاهانه یا ناآگاهانه، به خوبی با این الگو آشناست. این «آشنایی» با ایجاد نوعی امنیت روانی برای مخاطب، «شنیدن» را برای او تسهیل و نیز به مددِ ارجاعات ذهنی، آن را لذت‌بخش می‌کند. اما این «آشنایی» سویه‌ی دیگری نیز دارد: یکنواختی و تکراری که شنیدن را ملال‌آور می‌نماید. در روزگاری که شنوندگان، تا رسیدن به فایل صوتیِ بهترین نمونه‌های موسیقی دستگاهیِ صد سالِ گذشته تنها چند کِلیک فاصله دارند، شیوه‌ی بهینه‌ی برخورد با عنصرِ «آشنایی» به بندبازی می‌مانَد؛ امری دشوار که شاید یکی از چالش‌های مهم موسیقیدانِ (دستگاهیِ) زمانه‌ی اکنون باشد.

برای بررسی شیوه‌ی برخورد آلبوم حاضر با این مقوله نگاهی بیندازیم به آنچه در آن می‌شنویم؛ ۴۵ دقیقه موسیقی که ۳۸ درصدِ آن (۱۷ دقیقه) سهمِ گروه‌نوازی و ۶۲ درصدِ آن (۲۸ دقیقه) سهم سازوآواز و تک‌نوازی است. به جز قطعه‌ای پنج‌ضربی‌ در دودقیقه‌ی پایانیِ شیارِ نخست، باقیِ گروه‌نوازی‌ها شش‌ضربی‌های کند یا تند متعارفی هستند. گذشته از این یکنواختیِ ریتمیک، سازآرایی و تنظیم قطعات نیز تفاوت چشمگیری با میانگینِ آنچه از گروه‌های شیدا و عارف در خاطر داریم، ندارند. در بخش دیگر، ارائه‌ی مفصّلی از روایتِ تهرانِ دستگاه چهارگاه را با جمله‌بندی‌هایی آشنا می‌شنویم. ضمناً در ده‌دقیقه‌ی نخستِ آلبوم تقریباً تمامِ فضا‌های مُدالِ این روایت به شنونده یادآوری می‌شود و در باقی آلبوم (به جز حصارِ چهارگاه) اتفاق مُدالِ تازه‌ای نمی‌افتد. بنابراین «مُلک دل» در هیچ‌یک از این زمینه‌ها از حافظه‌ی شنواییِ عمومِ مخاطبین فاصله نمی‌گیرد و تمهیدی نیز برای ایجاد تنوع صوتی نمی‌اندیشد.

به عقیده‌ی اینجانب، تلاش آگاهانه برای فاصله گرفتن از عادت شنیداریِ مخاطب و نیز استفاده‌ی هدفمند از عناصری چون تنوع ریتمیک می‌تواند آثار آتیِ این گروه را یک قدم به پیش برده و شادابیِ بیشتری به آن‌ها ببخشد.

برای خرید و دانلود آلبوم مُلک دل به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 2.5
02 بهمن 1400
18

مُهر آهنگساز

نویسنده: نیما نوری

آلبوم «مرا آواز دادی» اثری است با آهنگسازی محمدجواد ضرابیان، که با صدای اشکان کمانگری و همراهی تکنوازانی برجسته (اردشیر کامکار، حسین بهروزی‌نیا و قاسم رحیم‌زاده) روانه‌ی بازار گشته است. این اثر مشتمل است بر شش تکنوازی و سازوآواز، بر اشعاری از بیدل دهلوی (۲۴ دقیقه)، و هشت قطعه، عمدتاً تصنیف، بر اشعاری با مضامین عاشقانه (۵۵ دقیقه). گونه‌ی دوم را ارکستری از سازهای ایرانی که نشانی از گروه سماع دارد همراهی می‌کند.

قطعاتِ این دو گونه، احتمالا برای ایجاد تنوع، پی‌درپی چیده شده‌اند و ارتباط مشخصی با یکدیگر ندارند، مگر عنصر وحدت بخش کلِ آلبوم، یعنی پیروی از ساختار مُدال و متعارفِ دستگاه شور (سُل) و سپس همایون (سُل). کیفیت بخش ساز و آواز احتمالا برای شنونده‌ی جدی موسیقی دستگاهی رضایت‌بخش است. یکی از نکات جالب این بخش شیوه‌ی تارنوازی قاسم رحیم‌زاده است که بر خلاف نوازندگی‌های سال‌های اخیرش، احتمالاً برای همرنگی بیشتر با قطعاتِ ارکسترالِ آلبوم، به شیوه‌ی اصفهان تار نواخته است.

در قطعات آهنگسازی‌شده، مُهر ضرابیان به‌روشنی به چشم می‌خورد و به‌ویژه انتخاب اشعار (مضامین عاشقانه)، ملودی‌پردازی‌ها و شیوه‌ی تلفیق شعر و موسیقی (به‌عنوان مثال، گوش کنید به شیار پنجم و به‌ویژه ثانیه‌های ۲:۵۴ تا ۳:۱۲)، همگی برای دنبال‌کنندگان آثار ضرابیان آشنا هستند؛ مؤلفه‌هایی که پیش از این به خلق آثار موفقی چون «نسیم وصل» انجامیده بودند. مراد از «موفق» در اینجا، مطابقت با طبع عموم و استقبال عامه‌ی شنودگان موسیقی ایرانی در دهه‌های اخیر است. اگرچه قطعاتِ حاضر با کیفیت نسبتاً خوبی اجرا و تولید شده‌اند‌، باید دید نسل جدید شنوندگان موسیقی ایرانی تا چه اندازه با صدای اشکان کمانگری و موسیقی ضرابیان ارتباط برقرار خواهند کرد.

فارغ از تمامی نکات موسیقایی، ذکر یک نکته‌ی حاشیه‌ای خالی از لطف نیست. در دفترچه‌ی آلبوم تصویر تمامی نوازندگان حاضر است، به جز شخصِ آهنگساز که نوازنده‌ی سنتورِ اثر نیز هست. دلیل این موضوع هرچه باشد، یادآور این نکته است که، در روزگارِ سلبریتی‌پروری که سودایِ شهرتْ آدمیان را تسخیر کرده، هنوز کسانی هستند که محتوا‌ی کارشان برایشان از نام و تصویرشان مهم‌تر است. بیش باد.

برای خرید و دانلود آلبوم مرا آواز دادی به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 3
13 دی 1400
Sale No Salam 1

ای کاش

نویسنده: نیما نوری

آلبوم «سال نو سلام» از نُه قطعه تشکیل شده و مشتمل بر دو بخش است. بخش نخست (۳۱ دقیقه) در چهارگاه و بخش دوم (۲۱ دقیقه) در ماهور است. این اثر بر پایه‌ی اشعاری از شعرای گوناگون شکل گرفته است، که همگی حول موضوع «سال نو» و «بهار» می‌گردند؛ ایده‌ای جذاب که می‌توانست به اثری دلنشین و کالای فرهنگی قابل قبولی منتهی شود. اما دریغا که اشکالات عدیده‌ی موسیقایی و غیرموسیقایی سرنوشت دیگری برای این آلبوم رقم زده است.

از دفترچه‌ی آلبوم شروع می‌کنیم که، اگرچه در نگاه اول رنگ‌آمیزی گیرایی دارد، اندکی دقت در آن اشکالات فراوانی را به چشم می‌آورد. به عنوان یکی از چندین و چند نمونه، بیت نخست شعری از فخرالدین عراقی با اشکالات نگارشی فراوان و بدین گونه نوشته شده است (به فاصله‌ها و نیم‌فاصله‌ها توجه کنید): «بیابیا که نسیم بهارمی گذرد / بیاکه گل زرخت شرمسار می گذرد». که باید به شکل: «بیا بیا که نسیم بهار می‌گذرد / بیا که گل ز رخت شرمسار می‌گذرد» نگاشته می‌شد.

با آغاز قطعه‌ی نخست و در ده ثانیه‌ی اول، ایده‌های متنوعی به گوش می‌رسند، که امیدِ اتفاق موسیقایی خوبی را ایجاد می‌کنند. اما، متاسفانه چند ثانیه بعدتر، دو نی با فاصله‌ی یک اکتاو به گوش می‌رسند که خارج می‌خوانند. این روند تا پایان آلبوم ادامه می‌یابد، و اگرچه در برخی لحظات ایده‌هایی متولد می‌شوند که امیدی در گوش و دل شنونده ایجاد می‌کنند (مانند ایده‌های ریتمیک جذاب ابتدای شیار سوم و یا استفاده از ساز بالابان در بخش‌های پایانی)، اما متأسفانه دیری نمی‌پایند و قربانیِ کاستی‌های فراوان اثر، از جمله اشکالات اجرایی متعدد، می‌شوند. به عنوان نمونه‌ای دیگر از این اشکالات اجرایی به شیارِ هشتم اشاره می‌کنم که نقطه‌ی اوجِ کاستی‌های این آلبوم است. در ثانیه‌های ۰۰:۴۸ تا ۰۰:۵۷، چندین بار صدایی ناکوک از سازهای سنتور و عود شنیده می‌شود. جالب این‌که، همین جملات چند ثانیه بعدتر به شکل بهتری اجرا می‌شوند و، بنابراین، امکان اصلاحِ اشکالِ مذکور، حتی به صورت کامپیوتری، وجود داشته است. کمی بعدتر (دقیقه‌ی ۳:۳۵) خواننده، هنگام اشاره به گوشه‌ی فِیلی، فاصله‌ی پنجمِ ماهور را به اندازه‌ای خارج می‌خواند که احتمالاً گوش‌های آموزش ندیده هم ناهنجاری آن را تشخیص می‌دهند.

نگارنده تردید ندارد که اسامی درخشانی که در این آلبوم ذکر شده‌اند، به‌راحتی و با یکبار گوش سپردن به این قطعات به‌تمامی اشکالات ذکر شده پی می‌برند. ازاین‌رو، اگر احتمالِ بی‌اهمیت بودنِ این آلبوم برایشان را کنار بگذاریم، شاید اصلی‌ترین عاملی که به اشکالاتِ این کالای صوتی منجر شده بی‌دقتی و عجله در نهایی‌کردن کار بوده است. در هر صورت، ای کاش و ای کاش دست‌اندرکارانِ آلبوم اندکی دقت و وقت بیشتر به خرج می‌دادند.

برای خرید و دانلود آلبوم سال نو سلام به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 0
10 آذر 1400
Hamraze Eshgh 1

خوش نشستن به مذاق زمانه

نویسنده: فاطمه فرهادی

در چهل‌ـ پنجاه سال اخیر آلبوم‌هایی به سبک و سیاق آلبومِ «همراز عشق»، اگر نه به تعداد موهای سرمان، اما به تعداد بیش از حد ظرفیتی تولید شده است. از این میان، شاید بتوان کمی بیشتر از تعداد انگشتانِ دست از آلبوم‌هایی نام‌ برد که به عنوان اثری قابل تأمل در حافظه‌ی تاریخی ما ثبت شده‌‌اند و از آنها نام می‌بریم؛ و شاید تنها نام می‌بریم؛ اگر از ما بپرسند که آلبوم‌هایی نظیر «عشق داند»، «نوا، مرکب‌خوانی»، «بیداد»، «شورانگیز» و امثالهم را آخرین بار چه زمانی شنیده‌اید، احتمالا به یاد نخواهیم آورد. و، همین‌طور، چند شخصیت موفق در هنر موسیقی ایرانی را، که اگر نگوییم تلاشِ همه‌‌ی نوازندگان و آهنگسازان رسیدن به جایگاهی شبیه آنهاست، باید بگوییم نود درصدشان در پی تحقق چنین رویای خامی هستند.

در اینجا باید نقطه و نکته‌ای را روشن کرد، آن هم مسئولیت آهنگساز و نوازنده در تولید یک اثر هنری است. تنها شرط لازم و کافی برای عرضه‌ی یک اثر خوش نشستن آن به مذاق صاحب اثر و یا تکرار آثار بزرگان و پرداختن اثری شبیه به آثار آنها نیست و هیچگاه نخواهد بود. چه بسیار آلبوم‌هایی که در تقلید از این آلبوم‌ها تولید شده‌اند و در خاطر کسی باقی نمانده‌اند. مسئولیت یک موسیقی‌دان در نظر گرفتن حالت ایده‌آل برای حال حاضر موسیقی ایرانی است و یا حداقل نویدی برای نزدیک شدن به آن و آگاهی از جایگاهی که اثر در ساحت زمانه‌ی خودش در آن قرار می‌گیرد.

تاثیرگذاری شرایط حیات یک جامعه، در شکل‌گیری شیوه‌ها، مکتب‌ها و تولید اثر هنری یک امر بدیهی است. تغییر و تحول در شرایط موجب تغییر و تحول در همان شیوه‌ها و مکتب‌های قبلی خواهد شد. در واقع، این مکاتب و شیوه‌ها مدام در روندی از گسترش و نوسازی‌اند و مکاتب و شیوه‌های نو در این مسیر پدید می‌آیند؛ حال، اگر در این راه در نظر گرفتن شرایط جدید و افزایشِ کیفیتِ تولید را از خاطر ببریم، حاصلی جز بازتولید‌هایی متوسط با تاریخ مصرف‌هایی کوتاه نخواهیم داشت. «همراز عشق» با تمام نقاط قوت و ضعفش اگر پا را عقب‌تر نگذاشته باشد قدمی هم رو به جلو برنداشته است. باید بدانیم الگوبرداری از گذشته برای مطالعه‌ی آن کاری درست و برای بازتولید آن امری محال و بی‌راه است. یک اثر هنری تنها در صورتِ یکتا و نادر بودنش یک اثر هنری خواهد ماند.

   

 

برای خرید و دانلود آلبوم همراز عشق به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 3
07 آذر 1400
Dar Baharan 1

بی شاخِ تر، در بهاران

نویسنده: فاطمه فرهادی

در بازنوازیِ آثار کلاسیک موسیقی ایرانی، می‌توان به دو رویکرد به طور شاخص اشاره کرد: اول، بازنواختنِ اثر به قصد تمرین و مشق کردن و، دوم، اجرای آن در قالبی امروزی (با در نظر گرفتنِ این نکته که واژه‌ی امروزی را نباید به معنای تغییردادنِ ماهُوی یا سبکیِ اثر در نظر گرفت). اگر هدف مشقِ آثار است که انتشار آن بی‌معناست؛ چراکه این آثار، با هر کیفیت صوتی‌ای که در دست هستند، در اجرای خود بی‌نقص‌اند و تحویلِ مشق، حتی به بالاترین درجه‌ی شباهت به اصل، هنر نیست. اما اگر هدف را در رویکردِ دوم جستجو ‌می‌کنیم، با توجه به اینکه این آثار همواره در دلِ خود نقطه‌ یا نقاطِ اوجی دارند که آنها را به‌عنوانِ یک اثرِ هنری ثبت و در حافظه‌‌ی تاریخیِ ما ذخیره کرده و با این خصوصیات ما را دوباره به خود فرا‌می‌خوانند، بهتر است نکاتی را در بازنوازی‌شان در نظر بگیریم.

پیش از هرچیز، بدانیم آفرینشی نو در زیباییِ ازپیش‌آفریده‌شده اتفاق نخواهد افتاد، مگر اینکه یا زوایای پنهانِ آن زیبایی نشان داده شود یا زوایای آشکار آن آراسته شود به درکی عمیق‌تر از آنچه در صورت اولیه منعکس است. همچنین، اگر در اجرای دوباره‌ی این آثار از سازبندی و ترکیبِ جدیدی کمک می‌گیریم، باید تلاشی باشد برای مشخص‌تر کردن و یا تعمیق زیبایی‌های آن و، نیز، باید به تغییراتی که موجب رسیدن به بیانِ امروزی می‌شود از پیش فکر کرد: آیا قرار است جمله‌های بدیع این آثار را جلوه ببخشیم؟ آیا قرار است گروه سه‌تار، تمبک و عود در راستای ایجاد ترکیبات صوتی مشخص‌تر، از طریق امکانات جدیدِ صوتی، عمل کند؟ یا صرفاً تلاشی است برای ایجادِ حجم صوتی مناسب؟ و چه بهتر اگر همه‌ی این خصوصیات را یکجا داشته باشیم.

«در بهاران» به دنبال بیانی امروزی است، اما -با وجود اجرایی تمیز و کم‌نقص- نتوانسته‌ در این راه قدم بگذارد. آنچه در مواجهه با آلبوم کمترین تاثیرگذاری را دارد، احساس است؛ تعمیق و تدقیقی شکل نمی‌گیرد و می‌توان به راحتی به آلبوم گوش سپرد و از آن گذر کرد؛ بی هیچ نقطه‌ا‌ی تأثیر گذار، به یادماندنی و شایسته‌ی بازشنیدن.

 

 

برای خرید و دانلود آلبوم در بهاران به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 3.5
06 مرداد 1400
بالا