نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

دسته بندی: سنتور


Be Movazate Binahayat 1

در امتداد یک نهایت

نویسنده: دلارام مهدیقلی

بیایید به سراغ رپرتوار امروزی موسیقی ایرانی برویم. این رپرتوار دیگر محدود به یک کارگانِ مرجع برای همه‌ی سازها نیست و برای هر سازی، و البته خصوصاً سنتور، نیز کارگان مستقلی شکل گرفته و یا در حال شکل‌گیری است. اثر پیش رو، که نمودی است از سنتورنوازی معاصرِ متکی بر موسیقی دستگاهی، سرشار است از تکنیک‌های منحصر به کارگان تخصصی این ساز که آهنگساز مرز استفاده‌شان را به خوبی حفظ کرده است؛ مرزی که عبور از آن می‌تواند ساختار کلی موسیقی را بی‌تناسب سازد و آن را تبدیل به شکل ترجمه‌شده‌ی تکنیک‌های موسیقی غربی کند.

شاید در اولین مرتبه‌ی رویارویی با اثر، مخاطب از میزان اهمیت نوشتارها و تصاویرِ ضمیمه‌شده به آلبوم نزد آهنگساز با خبر نشود و موسیقی را تنها عنصر اصلی این آلبوم بداند، اما آرمان مهدیه در مصاحبه‌اش با «موسیقی ایرانیان» بر این اهمیت تاکید کرده است. به‌علاوه، سیر و سلوک عرفانی و حکایت‌محور بودن اثر، در نتیجه‌ی اجرای بدون وقفه‌ی آن، نیز از دیگر نقاط عطف برای آهنگساز هستند و او تبدیل حالت ردیفیِ قطعات اول به بیانی آزادانه‌ در قطعات آخر را در ارتباط با همین سیر و سلوک عرفانی می‌داند. آیا این اصرار بر حضور مفهومی غیرموسیقایی برای موسیقی ضروری است؟ این اصرار به فلسفه‌چینی و افزودن مفاهیم والای انسانی در چیست؟ آیا نمی‌توان موسیقی را به تنهایی و عاری از مفاهیم قرضی درک کرد؟ چه لزومی در اجرای بی‌وقفه‌ی اثری است که، نهایتاً، به شکل آلبومی با قطعات مستقل‌ ارائه شده؟ روند قطعات این اثر، تا حدودی، خود به‌گونه‌ای هستند که تفکر و تعمق را از مخاطب بطلبند و بیان‌گری لازم را دارند. این اثر حتی اگر بی‌نام بود، هم می‌توانست تاثیرگذاری خود را، اتفاقاً در جهت مورد نظر آهنگساز،‌ داشته باشد. شاید این تفکرِ نیاز هم‌نشینی موسیقی با مفاهیم عرفانی، در شکل‌های سنتی و به‌روزشده‌اش (مثلاً استفاده از نام «کارما» برای یکی از قطعات، که به ساختار کلی آلبوم بی‌ربط است)، و هر آنچه که از نظر انسانی والا تلقی می‌شود، در امتداد اندیشه‌ی نسلی باشد که با این فکر متولد شد، توانست موسیقی‌اش را از خاموشی نجات دهد و آن‌قدر گسترشش دهد که تا سال‌های بعد، جوانان مستعد نیز با این خط مشی فکر کنند و بسازند.

برای خرید و دانلود آلبوم به موازات بی‌نهایت به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 4
18 دی 1400
Afsaneh 1

برای دوست، نه برای مخاطب

نویسنده: فاطمه فرهادی

«افسانه» تکنوازی‌های سنتور جواد بطحایی است، که در سال ۱۳۹۴، در قالب کتابی با نامِ «به‌یاد دوست»، منتشر شده است. از پرداختن به چرایی انتشار دوباره‌ی آن در قالب آلبوم، بعد از شش سال، چشم‌پوشی می‌کنیم. همچنین، با اشاره‌ای گذرا به کیفیت پایین تناسبات نوازندگی (مانند تکنیک، دینامیک و ریتم) و ضعف گسترش و بسط ملودی، که مهم‌ترین ابزار در چنین قالبی است، به سراغ محتویات دفترچه می‌رویم، که شامل مدحی بلند در وصفِ «استاد»، از زبان یکی از شاگردانش، و کارنامه‌ی پرتعداد او است؛ اما نشانی از نام نوازندگانِ قطعه‌ی هشت، که به صورت گروه‌نوازی اجرا شده است، و نوازنده‌ی طبلا در قطعه‌ی آخر به چشم نمی‌خورد.

از چیزهایی که به گوش می‌رسد، یکی کیفیت پایین صدابرداری است؛ حتا، گاه در طول یک قطعه، با جا‌به‌جایی محور میکروفن‌ها مواجهیم، که نشان از ضبطِ پر از ویرایش و بی‌توجهیِ صدابردار و ناظر ضبط به میکروفون‌گذاری است. ضبطِ یکباره و در یک نشست و با کمترین ویرایش بهترین نتیجه را برای محقق کردن یک اجرای تکنوازی موسیقی ایرانی به دست می‌دهد؛ در غیر این‌صورت، داشتن نهایت دقت در مراحل بعدی صدابرداری، از ضروریات یک تولیدِ باکیفیت است.

آلبوم شامل قطعاتی در اصفهان و نواست، همراه با دکلمه‌ی اشعاری از نوذر پرنگ، که توسط خود بطحایی و معمولاً در ابتدای هر قطعه اجرا می‌شوند. او در آلبوم‌های پیشین خود هم همین شیوه را در پیش گرفته و با ارائه‌ی اشعار پرنگ در کارهایش و، همچنین، انتخاب نام قطعاتش از متن اشعار او، ارادت ویژه‌ی خود را به او نشان داده است. اما در این شیوه‌ی اجرا، که کمتر در تولید آلبوم‌های موسیقی دیده شده است، ربط میان شعر و موسیقی در کمرنگ‌ترین شکل ممکن اتفاق می‌افتد. نه شعر تحت تاثیر موسیقی به عمق معنا کشانده می‌شود و نه موسیقی از مفاهیم شعر بهره‌مند است. نصیب مخاطب از تلفیق این دو: هیچ؛ ابیاتی که یک‌بار بیان می‌شوند و در پشتِ سر رها و از خاطر محو می‌شوند. این طور به نظر می‌رسد که تنها درونیات نوازنده با این اشعار، در ساخت آثار و ملودی‌پردازی برای او الهام‌بخش بوده‌اند.

برای خرید و دانلود آلبوم افسانه به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 2.5
01 دی 1400
Hasht Rud 3

راویان زنده‌ی رود (بخش دوم و پایانی)

نویسنده: فاطمه فرهادی

«هشت رود»، که در عنوانش هم به پیشنیان تکیه زده است، ثمره‌ی کار شاگردان مجید کیانی‌ است؛ کسی که به زنده نگاه داشتن سنتورنوازی به شیوه‌ی قدما و اصول‌گرایی شهره است و بخشی از این اصول در پی حفظِ شیوه‌ی «سماعی» و اجرا با مضراب‌های بی‌نمد تعریف شده است. او ردیف موسیقی ایرانی را با شاگردی کسانی چون نورعلی برومند و محمد حیدری فراگرفته و به پشتوانه‌ی داریوش صفوت به تحقیق پیرامون ردیف موسیقی ایرانی پرداخته است. وی سال‌ها (از میانه‌ی دهه‌ی ۶۰ و نزدیک به دو دهه) در مناصب مختلفی بر سرنوشت موسیقی ایران، با اعمال سیاست‌های سنت‌گرایانه و اصول‌گرایانه، اثر گذاشته ‌است.

همو، در دفترچه،‌‌ از «هنر تکنوازی» و «هنر موسیقیِ ردیف استادان گذشته» می‌گوید و آن را از لحاظ ازلی‌ـ ابدی بودن با اشعار فردوسی، حافظ و سعدی مقایسه می‌کند. همچنین این هنرها را بااصالت پنداشته و هنرِ بااصالت را جاری در همه‌ی زمان‌ها (فرازمان) می‌داند؛ اما آنچه در این میان نادیده گرفته شده است سرنوشت این دو هنر در طول تاریخ و تغییر و تحول به‌وجودآمده در آنهاست. یکی (ردیف) سال‌ها مهجور مانده است و سابقه‌ای دویست‌واندی ساله دارد و به واسطه‌ی نقلِ سینه‌به‌سینه چه‌ها که بر سرش نیامده، تا آنجا که امروز حتا روایتی مستقیم از ردیف میرزا عبدالله در دست نیست؛ و آن دیگری (شعر کلاسیک)، با سابقه‌ی هزارساله، به واسطه‌ی مکتوب بودنش کمتر دستخوش تغییر شده است؛ قیاسی مع‌الفارق. در جایی دیگر، در جواب سوالی که باور اوست (و آن بی‌زمان بودن هنر ماندگار و بااصالت است)، تجربه‌ی تاریخی و فرهنگی‌ای را به میان می‌کشد و نادیده گرفتنِ خلقِ جدید را غیرممکن می‌داند. این‌که آیا او، در طی این سال‌ها، از اصول خود دست کشیده است و یا جهان‌گیرشدنِ امروزیِ شعارِ «آزادی بیان» در او باور دیگری پدید آورده است، از نوشته‌ی او قابل دریافت نیست. اما آنچه از «هشت رود» به گوش می‌رسد، حداقل و بر خلاف باورهای پیشین‌اش، نسبتاً از روندگی و نوزایی سخن می‌گوید. این‌که آیا در پیدایش این باور در شاگردانش نقش داشته است و یا شاگردان او، با در پیش گرفتنِ راه میانه، به خلقِ این آثار دست زده‌اند، در حال حاضر، پرسش‌هایی بی‌پاسخ‌اند.

برای خرید و دانلود آلبوم هشت رود به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 3.5
29 خرداد 1400
Hasht Rud 2

راویان زنده‌ی رود (بخش اول)

نویسنده: فاطمه فرهادی

«هشت رود» آلبومی از تک‌نوازی‌های سنتورِ یک جمع هشت‌نفره، به نامِ «گروه راویان»، با همراهی نوازندگان ساز‌های ضربی‌، است و نقطه‌ی بارز مشترک‌شان «شاگرد مجید کیانی بودن»؛ فارغ از هر تجربه‌ی دیگری که در آموختن موسیقی ایرانی داشته‌اند.

زیباشناسی و شنیدنی‌بودنِ آلبوم‌هایی که در دسته‌ی تکنوازیِ موسیقی دستگاهی طبقه‌بندی می‌شوند همیشه موردِ بحث بوده‌ است؛ قریب به یقین می‌توان گفت که کم‌اند آلبوم‌هایی که از نظر نوازندگی و اجرای موسیقی دستگاهی کم‌نقص‌اند و یا حرف جدیدی برای گفتن دارند. اما «هشت رود»، با تمامی نقاط قوت و ضعفش، حرف‌هایی گفتنی دارد و فارغ از پایبندی و رهرویِ محضِ شیوه‌ و مکتبِ استاد بودن یا نبودن، این نقاط قوت و ضعف در اجرای نوازندگانش مشهود است: مرجان راغب که اجرایی قابل قبول را به نمایش می‌گذارد، به ضعف دینامیک دچار است؛ کژوان ضیاءالدینی هم در بیان و هم در تکنیک حرفی‌هایی برای گفتن دارد، ولی در اجرا با لکنت در ارائه مواجه است؛ مهدی یُسری با اجرایی متوسط راهی میانه در پیش گرفته است؛ یاسمین رحمتی دارای تسلطِ نسبی در اجراست، اما از ویرایش مناسب نسخه‌ی صوتی غافل مانده است. اگر از صدای سرفه۱ در اجرای مهدی رستم مظاهری، که دقت بیشتری در پروسه‌ی تولید را می‌طلبیده، بگذریم، گذشت از اجرای آواز کم‌رمقش غیر ممکن است؛ او یک اجرای ساده را به لبه‌ی اضمحلال برده است. اجرای کوروش شاهانی، با بیانی قوی در دینامیک، کمی لنگان است. اما برجسته‌ترین اجراهای آلبوم را باید از‌آنِ احمد رضاخواه و حمیدرضا بروزیی دانست؛ اولی در شیوه‌ی گذشتگان و حفظ اصالت‌ها و دومی در تلاش برای پویایی شیوه موفق بوده‌اند. از نکاتی که باید به آن اشاره کرد، ضعفِ به‌گوش‌آمدنیِ اجرای کوبه‌ای‌هاست؛ گویی سنتورنوازانِ کار به زیبایی‌هایی که در همراهی با سازهای کوبه‌ای می‌توان آفرید بی‌توجه بوده‌اند. این ضعفْ از سادگیِ بیش اندازه و گاه از ضعف در اجرا ناشی می‌شود و، ظاهراً، حضور ضربی‌ها برای خالی نبودن عریضه بوده است. «هشت رود» به هدفش که ارا‌یه‌ی موسیقی دستگاهی پویا، برای حفظ یک شیوه‌ی سنتورنوازی کلاسیک است، بسیار نزدیک شده است، اما نباید از این نکته غافل ماند که این «دورهمی» را نمی‌توان «گروه» نامید؛ اینجا گروه‌نوازی‌ای اتفاق نمی‌افتد.

 


۱- شاید بخشی از آلبوم در اجرای زنده (کنسرت‌) ضبط شده باشد، اما در دفترچه‌ی آلبوم به این موضوع هیچ اشاره‌ای نشده است.

برای خرید و دانلود آلبوم هشت رود به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 3.5
27 خرداد 1400
Mazamir 1

مزامیر مضرابی

نویسنده: فاطمه فرهادی

مزامیز همنشینی‌ای است متشکل از دو سازِ سنتورِ «دو کوکِ» بمِ یازده خرک، به نوازندگی علی بهرامی‌فرد و «دو‌تار معاصر» (؟) به نوازندگی مرتضی گودرزی. در قطعه‌ی اول، هریک از نوازندگان، به نوبت و با «ریز زدن»، ساز دیگری را همراهی می‌کند، اما رنگی از «دونوازی و امتزاج» در آن به چشم نمی‌آید. ارتعاشاتِ غیرقابل‌کنترلِ ریزِ سنتور، در همراهی با دوتار، آن را به صدایی مزاحم تبدیل کرده است.

آیا صِرفِ کنارِ هم نشستنِ دو نوازنده منجر به شکل‌گرفتن «دونوازی» ‌می‌شود؟ بدیهی است که نه. دونوازیِ موفق از همراهیِ دو ساز، از پدید‌آمدن ترکیب صوتیِ بدیع، در عینِ حفظِ استقلال، شکل خواهد گرفت؛ آنجا که دوتار و سنتور از نظرها غايب شوند و تنها طرح خوشی از اتفاق سومی در ذهن نقش بسته باشد. اما آنچه در قطعات «مزامیر» شنیده می‌شود هم‌صداییِ ممتدی است که فرصت ایفای نقش را از هر دو ساز و نوازنده‌های آن گرفته است. ایده‌ی پدیدآورندگان و بارقه‌هایی از دونوازیْ تنها در دو قطعه‌ی «ققنوس» و «عشق می‌تازد» نتیجه می‌دهد و شکل می‌گیرد. هرچند در «ققنوس» نیز هم‌صداییِ طولانی‌ای را تجربه می‌کنیم، که تا بیش از نیمه‌ی راه با ماست، اما قطعه بعد از آن به ثمر می‌نشیند و رنگ خوشی از دونوازی به گوش می‌رسد؛ بگذریم که در ادامه، با در انتظار نگه‌داشتنِ طولانیِ شنونده، برای خلقِ لحظه‌ی اوج و اثرگذاری و درافتادن به ورطه‌ی هم‌صدا شدن، رشته‌ی‌ این تلاش نیز پاره می‌شود.

تصميم ‌برای آوردن تنها یک قطعه همراه آواز، باید آن را تبديل به یک نقطه‌ی قوت می‌کرد، اما اجرای ضعیف همین قطعه نه‌تنها بر اثر نمی‌افزاید، بلکه پرسشی را به پرسش‌های بی پاسخ قبلی اضافه می‌کند.

از دیگر نکاتی که می‌توان به آن اشاره‌ کرد نحوه‌ی چیدمان قطعات است. آمدنِ سه قطعه‌ی طولانی، که هر یک از آنها حدوداً ده دقیقه است، آن هم در ابتدای آلبوم، و، در پیِ آن، آوردنِ قطعات کوتاه‌تر ـ شاید با چیدمانی بهتر و متناسب‌تر ـ مخاطب را بیشتر جذب می‌کرد.

توضيحات صاحبان اثر، در دفترچه، مبنی بر ساختِ منظومه‌ای درهم‌تنیده اما متناسب و متعادل را انتخابِ دو سازِ مضرابی و هم‌صداییِ مداوم متزلزل کرده است، همچنان‌که واژه‌ی منظومه‌ برای یک اثر موسیقایی نامناسب جلوه می‌کند.

برای خرید و دانلود آلبوم مزامیر به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 0
19 فروردین 1400
Ma Seda Santoor 1

هم‌نشانیِ نافرجام

نویسنده: فاطمه فرهادی

«ما، صدا، سنتور» ۴۴ دقیقه تکنوازی سنتورِ پدرام جوادزاده و نوید توسلی است که در سه بخش ارائه شده است. قسمت اول را پدرام جوادزاده (در دو بخشِ «مجموعه‌ی ابوعطا» و «مجموعه‌ی بیات‌ترک-افشاری») و بخش دوم را نوید توسلی (با عنوان «مجموعه‌ی اصفهان») اجرا کرده است. تلاش نوازندگان برای خلق یک آلبوم، در همین ابتدا و تبدیلِ آلبوم به سه‌پاره، نقیضی است بر خلق یک آلبومِ یکپارچه؛ همچنان‌که در اجرای این سه بخش شیوه‌ی مرسوم اجرای دستگاهی نیز رعایت نشده است و این تقسیم‌بندی را سوال‌برانگیز کرده‌است. سخن به میان آوردن از هارمونی (به معنای هماهنگی و یا تکنیکی موسیقایی؟) در جایی که این ویژگی ــ چه در متن و چه در موسیقی‌ای که می‌شنویم ــ کمترین نقش را ایفا می‌کند، نمی‌تواند دلیل محکمی برای جبران این نقصان و علت گردآوردنِ قطعات در کنار هم باشد؛ گویی تصور بر این بوده که با متنی در دفترچه می‌توان چیزهایی را گواهی کرد و به اثر نسبت داد که اثر به آنها متصِف نیست.

اگر در توضیحات دفترچه از ژانر به معنای شیوه استفاده شده باشد (که به نظر نمی‌رسد چنین باشد)، قطعاً برای «استفاده از شیوه‌های متفاوت در رسیدن به یک جهان‌بینی هنری» نیاز به توضیح و عملکرد دقیقتری احساس می‌کنیم. همچنین اگر توضیح نوازندگان را برای حفظ استقلال‌شان در این آلبوم تحقق‌یافته تصور کنیم، در مقابل، خلقِ یک پیکره‌ی واحد قطعاً محقق نشده است.

در بخش سوم، استفاده از شیوه‌ی سنتورنوازی‌ای که به سنتورنوازی معاصر موسوم است، و تسلط بر تکنیکهای اجرایی در آن حرف اول را می‌زند، عملاً در اجرا با ضعف روبه‌رو شده است: لحظاتی سپری می‌شوند که به جای گوشنواز بودن حسی از درهم‌ریختگی را القا می‌کنند.

«ما، صدا، سنتور» نتیجه‌ی تلاش دونفره‌ی ناموفقی است برای ایجادِ پیوند میان دو شیوه‌ی نزدیک اما متفاوتِ سنتورنوازی، از دو نوازنده با اختلاف و نایکدستیِ تکنیکیِ مشهود در گردآوری یک آلبوم. تلاشی برای در هم تنیدنِ تارها با پودهایی از جنس‌های متفاوت، اما بی هیچ طرح و نقشِ مستحکم یا حتا بنیادینی. نتیجه طرحی است مغشوش و بی‌هدف، که شاید در بعضی قطعات و به تنهایی، شنونده را جذب کند، امّا در قالب یک آلبوم موسیقی قابل پذیرش نیست.

برای خرید و دانلود آلبوم ما، صدا، سنتور به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 2.5
24 اسفند 1399
mahtab2

برآیند آموزش رسمی

نویسنده: کامیار صلواتی

دو چیز در مواجهه‌ی نخست با آلبوم مهتاب خودنمایی می‌کند، یکی طراحی گرافیک چشم‌نواز محیا فرمانی، و دیگری سن پایین خالق اثر، همایون عمویی: همایون عمویی، متولد ۱۳۸۱ است و دست‌کم در زمان انتشار مهتاب، دانش‌آموز هنرستان موسیقی بوده است. بنابراین این آلبوم را باید از جنس تجربه‌های نخست دانست، تجربه‌ای نخست و زودرس. تجربه‌ای که ما را با این پرسش مواجه می‌کند که نسل جدید نوازندگان موسیقی کلاسیک ایرانی و –این‌جا- سنتور، دست‌کم در ابتدای راه خود، تحت‌تأثیر کدام‌یک از جریان‌های پیش از خود هستند؟ مهتاب یکی از آثاری است که می‌تواند نماینده‌ی یکی از پاسخ‌های این سوال باشد؛ دست‌کم به عنوان صدای گروهی از نوازندگان نسل جدید و از آن مهم‌تر، نمونه‌ای شاید موفق‌تر از نوازندگان و شاگردان هنرستان موسیقی و گرایش‌های آموزشی آن‌جا.

پاسخ شاید این باشد: نوازندگی عمویی در اولین اثرش، بیش از هر جریان و شخصی، به پرویز مشکاتیان و سپس فرامرز پایور متکی است. چهارمضراب‌ها، شاید به استثنای رها، رنگ و بویی مشکاتیانی دارند و دو پیش‌درآمد، یکی در شور و دیگری در همایون و اصفهان، تا حدّی یادآور پایور هستند؛ هرچند در یکی، پیش‌درآمد شور، تقطیع‌ها و بازی‌های ریتمیک چندان «پایوری» نیست. لابه‌لای این قطعات متریک، تک‌نوازی‌های آوازی هم هستند که روندی مطابق سیر کلی ردیف دارند. دیگر ویژگی نوازندگی عمویی استفاده‌ی فراوان او از آرپژ لابه‌لای جملات و استخوان‌بندی ملودیک اصلی است؛ آن‌چنان که خود این استخوان‌بندی را شدیداً تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.

دور از ذهن نیست که این تأثیرپذیری صرفاً به دلیل اقبال بیشتر نهادهای رسمی آموزشی در ایران به شیوه‌ی نوازندگی آن دو نوازنده‌ی بزرگ باشد؛ که در صورت پذیرش چنین فرضی، باز باید پرسید چرا شیوه‌ی نوازندگی این دو در آموزش تبدیل به نوعی شیوه‌ی «کلاسیک» شده اما چندان ردّ پایی از نوازندگان متأخرتر، چون اردوان کامکار و سیامک آقایی در این آموزش‌ها نیست؟ باید دید در گذر زمان، این دست‌ نوازندگان صاحب‌سبک متأخر جایی در آموزش‌های رسمی پیدا می‌کنند یا نه و البته باید به انتظار نشست و دید و شنفت که همایون عمویی و هم‌نسلانش در آینده، به کدام سو می‌گرایند.

برای خرید و دانلود آلبوم مهتاب به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 0
23 بهمن 1398
بالا