«در ستایش غزل» از آن آلبومهایی است که بر پایه و اساسِ ساز تخصصی آهنگسازش شکل میگیرد: بخش قابل اعتنا و بزرگتر بر پایهی تار و بخش کوچکتر بر پایهی سهتار. این تفاوت در اندازهی بخشها گویای میزان تسلط آهنگساز به هر کدام از سازهای تخصصیاش نیز هست.
دفترچهی آلبوم ساز و آوازها را متنِ اصلی و قطعات متریک را به عنوان حاشیه معرفی کرده و بر همین اساس از جدیتِ برخورد با قطعات آوازی، به وسیلهی از پیش تعیینکردنشان (آیا ازپیشتعیینشدگی نشانهی جدیت است؟)، نوشته است. با این حال، نقطهی قوتِ آلبوم لزوماً بخش غیرمتریک نیست. در قطعات غیرمتریک، آواز توفیق بیشتری از سازها داشته و آزادی و بیپرواییِ خواننده در برابر نوازندهها به چشم میآید. تار، که بیشترین نقش را در این قطعات دارد، در استفادهی بهجا از عنصرِ سکوت توانا نیست و تقریباً بدون وقفه در پَسِ آواز به گوش میرسد. اختلاف مهارت سهتارنوازیِ صاحباثر با تارنوازیِ او در ساز و آوازها علنی میشود و معلوم نیست چرا، با وجود حذاقتی که از نوازندهی نی سراغ داریم، در قطعهی ششم از کوک میافتد.
اما آن طرف، در حاشیهی آلبوم، پیشدرآمدی میشنویم که بر خلاف عادت از محدودهی صوتی قرائی در افشاری آغاز میشود. در نیمی از قطعه تنبک ضرب را نگه داشته است و در نیمی دیگر دایره. در قسمتهایی که از تنبک استفاده شده، قطعه بیش از هر چیزی یادآور پیشدرآمدهای محمدرضا لطفی، و در قسمتهایی که دایره را میشنویم، از طرفی جنس صوتی و از طرفی شیوهی جملهبندیِ موسیقایی یادآور پیشروهایی است که مثلاً در آلبوم عجملر شنیده بودیم. به نظر میرسد، مسئلهی تأثیر جنس صوتی بر ذهنیت موسیقیدان در هنگام آهنگسازی موضوعی قابل پیگیری و بررسی در این قطعه باشد. وجود این پیچیدگی، در کنار طمأنینه در جملهپردازی و استفاده از امکانات مختلف مُد، «پیشدرآمد» را به قطعهای قابل اعتنا بدل کرده است. با این توضیح که، چنین پیچیدگی و ظرافتهایی در دیگر قطعات متریکِ آلبوم کمیابند و احتمالاً آنها را میتوان مصداق همان حاشیهای دانست که صاحب اثر بیان کرده است.
برای خرید و دانلود آلبوم در ستایش غزل به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.