نوشتن دربارهی «بهر دل» ساده نیست. نه بهاینخاطر که خود اثر محتوای پیچیدهای دارد، بلکه به آن دلیل که مایهای برای سخن گفتن در اختیارت قرار نمیدهد: چهار ساز، عود، کمانچه، تنبک و قانون، که در این اثر هم از سوی یک نوازندهي زن نواخته میشود، پدیدآورندهي اثری شدهاند که چند گوشه از ردیف را لابهلای چند رِنگِ پیشتر ساخته شده مینوازند. طبیعتاً در این شرایط آنچه باید اهمیت پیدا کند نوع تفسیر نوازندگان یا چگونگی تنظیم دوبارهي این قطعات از سوی آنان برای این چهار شخصیت صوتی باشد و شگفتا که از این منظر هم «بهر دل» چندان مایهای در چنته ندارد: اگر قرار باشد در بهر دل عموماً، نه همیشه، سازها همزمان اونیسون بنوازند، چه تفاوتی هست میان «بهر دِل» با «صدرَنگ رِنگ» جز آنکه دومی هدف آموزشی/پژوهشی مشخص و کلانتری دارد و میتواند در سکوت سازهای ملودیک دیگر جزییات اجرایی رِنگها را به خوبی بنمایاند؟
علاوه بر اینها تکنوازیها اگرچه در بافت ملودیک/ریتمیک خود چندان مقید به ردیف نیستند، تفسیری بدیع یا شخصی نیز ارائه نمیدهند.
«بهر دل» در بخشهای ضربی خود عمدتاً روی فرم «رِنگ» متمرکز است؛ امّا حضور این رِنگها مطلقاً تأثیری بر بافت سایر قطعات ندارند. اگر این رنگها با پیشدرآمد یا تصنیف یا چهارمضراب جایگزین میشدند تغییری در سایر قطعات بهوجود میآمد یا فرم کلّی اثر مختل میشد؟ صرف نواختن چند رنگ برای برجسته کردن نقش بااهمیت آنها لابهلای قطعاتی که ارتباط معنادار یا مشخص یا بدیعی با آن رنگها برقرار نمیکنند چه اهمیتی دارد که امیرعباس ستایشگر در دفترچهي سیدی آنچنان بر آن تأکید کرده است؟ رِنگها نه در قالب نویی نشستهاند، نه نقش جدیدی را در این اثر به خود گرفتهاند و نه حضوری متمایز با حیات پیشین خود دارند.
بهطور کلّی «بهر دل» اگرچه اجرایی استاندارد و تمیز است، امّا از جنبهی هنری و خلاقانه هدف چندان روشنی ندارد؛ بنابراین شاید بهترین توصیف برای آن همان باشد که خود دستاندرکاران آن گفتهاند: «بهرِ دل»؛ اگرچه دلی که نشانی از فردیت خود به شنونده نمینمایاند.
برای خرید و دانلود آلبوم بهر دل به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.
12 مهر 1396