آلبوم «مطرب درد» -در ساختار کلان، روند قرار گرفتن مایهها، سازبندی گروه و تنظیم قطعات- در مسیر پانخوردهای قدم نگذاشته است. ضربیِ سنگینی در روحالارواح طنین میاندازد؛ ساز و آوازی در بیاتترک؛ و تصنیفی در دشتی؛ و این روندِ بهگوش آشنا -تا به انتها- آشنا میماند. از کلیات که بگذریم، اولین "ساز و آواز"، که بر بخشی از تفسیر سورهی انفال نشسته است، خواندههای جواد ذبیحی را تداعی میکند، بی آن خصیصههایی که شنونده را از هر چه جز موسیقی غافل کند.
گیرایی و جذابیتی که شنونده را هوشیار نگاه میدارد لزوماً ارتباطی به مدت زمان هر بخش ندارد. ساز و آوازی در کمتر از سه دقیقه میتواند خستگی بیاورد و سازی در پانزده دقیقه مجالِ هیچْ جز پیگیری موسیقی ندهد. در«مطرب درد»، میزان اشتیاق به شنیدن بخشهای مختلفْ شخص به شخص تغییر میکند. زمانِ شنیدنِ شورِ عود و ابوعطا-نوای تار، در وضعیتی «قرار» گرفته و با دقت به جاری شدن موسیقی گوش میکنی، اما پیگیری "ساز و آواز"ها را موانعی دشوار کرده است. خواننده و تکنوازها تا چه حد از ایدههای موسیقایی و نقاط ضعف و قوتِ هم باخبرند و بستر چطور برای نزدیک شدن به دیگری و خلقِ فضای موسیقایی مشترک فراهم شده است؟ آوازها در تعامل دونفره با نوازنده و یا سهنفره با نوازنده و صاحبِ اثر شکل گرفته است؟ منطقی که نغمهها را بر هجاهای کلام مینشاند؛ ترکیب تحریرها و غلتها؛ و جملهبندیِ آوازهایی که بین تصانیف خوانده شده را، میزان دانش و تجربه، محفوظات شنیداری، سلیقه و ایدههای خواننده شکل داده است؟ بار جذابیتِ بخشهای با وزنِ آزاد -گاهی، به اتفاق- به دوشِ خواننده و تکنوازها است و ایدههای موسیقایی بسته به ظرفیتهای اشخاص قد کشیده و به انجام میرسند.
اگرچه توانایی افراد میتواند در موفقیت کلی اثر تاثیر بهسزایی داشته باشد و "ساز و آواز"ها را نقشی فرای به هم دوختنِ ضربیهای پیش و پس خود بدهد، اما راهبری که اثرش را یک کل منسجم طلب کرده، حتی اگر در مسیری پاخورده قدم گذاشته باشد، جز با شناخت عمیق کارگانِ ساز و آواز و ظرفیتهای همراهانش، چطور میتواند بخشهای مختلف را متحد کند؟ بهنظر میرسد راهبری در «مطرب درد» همه جانبه نیست.
برای خرید و دانلود آلبوم مطرب درد به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.