موسیقی درمانی چیست؟ (بخش اول)
تعریف موسیقیدرمانی دشوار است چون این رشته تنوع بسیاری دارد. انجمن موسیقیدرمانی استرالیا آن را اینطور تعریف میکند: موسیقی درمانی روشی مبتنی بر پژوهش است که در آن برای پشتیبانی فعال از تلاش افراد برای بهبود سلامت و بهزیستی آنها از موسیقی استفاده میشود.
متخصصان موسیقیدرمانی از پژوهشهای گسترده استفاده میکنند و از یک خط مشی اخلاقی معین پیروی میکنند. آنها از مجموعه روشهای ساخت موسیقی در محدودهی یک رابطهی درمان-محور استفاده میکنند. موسیقیدرمانی در حیطههای متنوعی شامل سلامت، اجتماع، حمایت از سالمندان، ناتوانان، کودکان و بخش خصوصی بهکار گرفته میشود.
موسیقیدرمانی از آموزش موسیقی و سرگرمی متفاوت است چون بر سلامت و بهزیستی تمرکز دارد و متخصص موسیقیدرمانی با افرادی از هر سن و توانایی و فرهنگ و پیشزمینه کار میکند.
استفاده از موسیقی در درمان و شفابخشی سابقهی طولانی دارد، اما موسیقیدرمانی حرفهای است که بهشکل رسمی در دههی ۱۹۵۰ در آمریکا آغاز شد تا به کهنهسربازانی که از آسیبهای فیزیکی و روانی جنگ رنج میبردند کمک کند. در آن سالها از آنجا که کارکنان موسیقیدان بیمارستان به آموزش نیاز داشتند تقاضا برای دورههای درسی افزایش یافت.
انجمن موسیقی درمانی آمریکا در ۱۹۷۱ و در استرالیا در ۱۹۷۵ توسط پیشگامان موسیقی درمانی، دکتر روس برایت و پروفسور دنیس گروک، تاسیس شد.
هرکسی که ساز میزند یا آواز میخواند میتواند به شما بگوید که موسیقیساختن، مخصوصاً با دیگران و بهصورت گروهی، برای ذهن، جسم و روح خوب است. چه شما موسیقیدان حرفهای باشید یا یک آماتور علاقهمند به هر روی این فواید، از موسیقی حاصل میشود.
تکنیکهای مورد استفادهی موسیقیدرمانها میتواند شامل نوشتن ترانه همراه با دیگران، انواع رقصهای آزاد یا ساختارمند با خواندن یا نواختن ساز، آواز خواندن، بداههپردازی، نواختن سازهای سنتی یا دیجیتال، شنیدن ضبطهای موسیقی و ارتباط اجتماعی در گروه باشد.
توانایی موسیقی برای تغییر حال، ظاهراً با تولید ترکیبات شیمیایی متفاوتی در مغز مرتبط است. اندورفین ایجاد شده توسط شنیدن موسیقی و موسیقیساختن، نوعی مسکن طبیعی برای رهایی از درد فراهم میکند و دوپامین به نوعی حس سبکی، خوشبینی، انرژی و قدرت میانجامد.
این میتواند آن حس «حرکت» و «اوج» را که اغلب در شنیدن موسیقی یا دیگر مشارکتهای فعالانهتر موسیقایی گزارش میشود توضیح دهد. این تاثیرات در موسیقیساختن گروهی شدیدتر است، چون تجربهی مثبت مشترک باعث ترشح اکسیتوسین میشود که حس اعتماد ایجاد میکند. ازین طریق، روابط موسیقایی، تشویقکنندهی احساسات غیرکلامی، تقویت اعتماد بهنفس و انگیزه است.