چطور به افراد یاد بدهیم موسیقی دشوار را دوست داشته باشند؟ (بخش اول)
در میانهی موومان اول کنسرتو مجلسی ۱۹۷۰ گئورگی لیگتی آهنگساز مجارستانی لحظهی قابل توجهی وجود دارد. پس از بافتن رشتههای ملودیکی با فواصل نامطبوع در دقایق اولیه، سازها به بنیادیترین فاصله میرسند: فاصلهی اکتاو. زمان برای لحظهای متوقف میشود.
اما تودهای فشرده از سازهای بادی و ارگ این آرامش را بههم میزند و موسیقی به انبوه سروصدای ناهماهنگ تبدیل میشود.
برای شنوندههای خوگرفته به آثار غنایی چایکوفسکی و هارمونیهای آشنای موتزارت، این موسیقی تقریباً غیرقابل درک است. اگرچه برخی آثار آهنگسازهای مدرنیستی مثل لیگتی، پیر بولز و روث کرافورد سیگر تقریباً صد سال قدمت دارد، اما هنوز با چالش روبرو هستند. باید به چهچیز توجه کرد؟ چطور باید این چیزها را شنید؟
برای پاسخ به این پرسشها، گروههای موسیقی وعدههای قدیمی مدرنیسم موسیقایی و تالارهای کنسرت را رد میکنند. پاسخ قدیمی این است که بهترین راه برای درک، شنیدن روابط ساختاری انتزاعی بین عناصر متفاوت است. (بهعبارت دیگر توجه به «هنر برای هنر») در همین راستا وقتی ارکستر Alarm Will Sound موسیقی لیگتی را در مارچ ۲۰۱۸ اجرا میکند بههمان اندازهی خود صداها به تاریخ حول و حوش اثر میپردازد.
با استفاده از ترکیبی از داستانگویی، صداهای ضبط شده و اجرایی که بهعنوان «پادکست زنده» معرفی شده، کنسرت «این موسیقی نباید وجود داشتهباشد» از تجربههای اولیهی لیگتی برای روشنتر کردن موسیقی او استفاده میکند. این همراستا با پادکست ارزشمند «ملاقات با آهنگساز» است که توسط نادیا سیروتا تولید میشود. او این پادکست را همراه با مدیر هنری و رهبر Alarm Will Sound به نام آلن پیرسون خلق کرده است.
پیرسون در مصاحبهای دربارهی لیگتی می گوید: «او تا حدی غیرعادی آهنگسازی است که آثارش با صدادهی بسیار پیچیده از ایدههایی بسیار ساده شکل گرفتهاند. ایدههایی کاملاً قابل فهم. این همیشه باعث شده که فکر کنم این آهنگسازی است که واقعاً میتوان دربارهی آثارش حرف زد.»
این یعنی شنونده دربارهی این میشنود که چطور در موومان آغاز کنسرتو پیانو سال ۱۹۰۰ او، چطور کودکی لیگتی در میانهی رسانههای چاپی، ماشینهای تحریر و ماشینآلات صنعتی ترانسیلوانیا، خود را در لایههای مکانیکی و ساعتوار ضربانها و تمپوها نشان میدهد.