نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)
Afsaneh 1

برای دوست، نه برای مخاطب

نویسنده: فاطمه فرهادی

«افسانه» تکنوازی‌های سنتور جواد بطحایی است، که در سال ۱۳۹۴، در قالب کتابی با نامِ «به‌یاد دوست»، منتشر شده است. از پرداختن به چرایی انتشار دوباره‌ی آن در قالب آلبوم، بعد از شش سال، چشم‌پوشی می‌کنیم. همچنین، با اشاره‌ای گذرا به کیفیت پایین تناسبات نوازندگی (مانند تکنیک، دینامیک و ریتم) و ضعف گسترش و بسط ملودی، که مهم‌ترین ابزار در چنین قالبی است، به سراغ محتویات دفترچه می‌رویم، که شامل مدحی بلند در وصفِ «استاد»، از زبان یکی از شاگردانش، و کارنامه‌ی پرتعداد او است؛ اما نشانی از نام نوازندگانِ قطعه‌ی هشت، که به صورت گروه‌نوازی اجرا شده است، و نوازنده‌ی طبلا در قطعه‌ی آخر به چشم نمی‌خورد.

از چیزهایی که به گوش می‌رسد، یکی کیفیت پایین صدابرداری است؛ حتا، گاه در طول یک قطعه، با جا‌به‌جایی محور میکروفن‌ها مواجهیم، که نشان از ضبطِ پر از ویرایش و بی‌توجهیِ صدابردار و ناظر ضبط به میکروفون‌گذاری است. ضبطِ یکباره و در یک نشست و با کمترین ویرایش بهترین نتیجه را برای محقق کردن یک اجرای تکنوازی موسیقی ایرانی به دست می‌دهد؛ در غیر این‌صورت، داشتن نهایت دقت در مراحل بعدی صدابرداری، از ضروریات یک تولیدِ باکیفیت است.

آلبوم شامل قطعاتی در اصفهان و نواست، همراه با دکلمه‌ی اشعاری از نوذر پرنگ، که توسط خود بطحایی و معمولاً در ابتدای هر قطعه اجرا می‌شوند. او در آلبوم‌های پیشین خود هم همین شیوه را در پیش گرفته و با ارائه‌ی اشعار پرنگ در کارهایش و، همچنین، انتخاب نام قطعاتش از متن اشعار او، ارادت ویژه‌ی خود را به او نشان داده است. اما در این شیوه‌ی اجرا، که کمتر در تولید آلبوم‌های موسیقی دیده شده است، ربط میان شعر و موسیقی در کمرنگ‌ترین شکل ممکن اتفاق می‌افتد. نه شعر تحت تاثیر موسیقی به عمق معنا کشانده می‌شود و نه موسیقی از مفاهیم شعر بهره‌مند است. نصیب مخاطب از تلفیق این دو: هیچ؛ ابیاتی که یک‌بار بیان می‌شوند و در پشتِ سر رها و از خاطر محو می‌شوند. این طور به نظر می‌رسد که تنها درونیات نوازنده با این اشعار، در ساخت آثار و ملودی‌پردازی برای او الهام‌بخش بوده‌اند.

برای خرید و دانلود آلبوم افسانه به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 2.5
01 دی 1400
Moojan 00

ساختن به نشانی‌های غلط

نویسنده: پریا مراقبی

آنچه مژگان خوش‌اندام (نوازنده، خواننده و تنظیم‌کننده‌ی «موژان») در یادداشتِ به‌همراهِ آلبومش ذکر می‌کند اشاره‌ای است به نقشِ موسیقی مردمی در روزگارِ امروز؛ به اینکه این جنس از موسیقی، از دیدِ صاحب اثر، چگونه می‌تواند در روزگار امروز با مخاطبِ امروز به حیاتش ادامه دهد. خوش‌اندام از کاربردِ «اقتباس از آثار موسیقی محلی» می‌گوید، که با «تنظیمی جدید و تلفیقی»، می‌تواند در پیوند دادنِ ذائقه‌ی مخاطبانِ امروزی و موسیقیِ مردمی راه‌گشا باشد. به‌زعمِ خوش‌اندام، او می‌کوشد همانندِ موسیقی‌دانان پیشین پا در چنین مسیری بگذارد.

با این توصیفات، چه می‌شنویم؟ موسیقی‌ای که اساسش را ملودی‌های موسیقی مردمی تشکیل داده‌اند؛ دقیق‌تر، موسیقی خراسان شمالی، با این حال، نمی‌توان نامِ دوباره‌نوازی بر آن نهاد. قطعات برای گروهِ سازی تنظیم شده‌اند، با مقدمه‌ای ساخته‌ی خودِ خوش‌اندام آغاز می‌شوند و با حفظِ بن‌مایه‌ی ملودی‌ها، ساختاری متفاوت یافته‌اند و همین از نمونه‌های اصلی متمایزشان می‌کند. تا به این‌جای کار، بخش نخستِ نوشته‌ی خوش‌اندام صدق می‌کند، اما با بقیه‌اش چه کنیم که نه‌تنها در نوشته‌ی خوش‌اندام گنگ می‌ماند، بلکه در موسیقی هم روشن نمی‌کند که با «تنظیمی جدید و تلفیقی» باید منتظر چه بود؟ تنظیم ملودی برای گروهِ ‌سازی و، بنابراین، بهره‌گیری از سازبندی و استفاده از انگاره‌های برآمده از ملودی‌های اصلی برای ساختِ مقدمه، راه‌کارهایی امتحان‌شده‌اند؛ در جدیدی و تلفیقی‌بودن‌شان باید شک کرد.

دلیلی که برای ضدونقیض‌های اثر می‌توان یافت را شاید این‌طور بتوان توضیح داد که خوش‌اندام ساختن و نواختن در چنین چارچوبی را راه‌کارِ پیوندِ سلیقه‌ی مخاطب امروزی با موسیقی مردمی می‌داند. به اشعار گوش کنید. به جای اشعارِ اصلیِ آهنگ‌ها، اشعارِ فارسی به کار رفته است. نه ترجمه‌ی فارسیِ اشعار، بلکه شاعر شعری دیگر سروده است. این‌گونه، اثر می‌شود تلاش‌هایی باری‌به‌هرجهت؛ از یک‌سو، می‌خواهد پیونددهنده‌ باشد و، از سوی دیگر، بطنِ موسیقی را از سرچشمه‌اش (موسیقی مردمی) می‌زداید.

«موژان» نمونه‌ی لباسِ زار به تنِ موسیقی کردن است. نمونه‌ای که چگونه می‌توان بی‌سلیقه آرایید. آن‌قدر که از خودِ موسیقی چیزی نماند جُز لایه‌ی کم‌رنگِ محوی از ملودی‌. شیوه‌ای که شنیدنِ اصلِ همان موسیقی را به حسرت می‌گذارد. با این اوصاف، ادعایی که اثر در پی‌اش است، به ثمر نشسته؟ برای آلبومی که کیفیت را با سلیقه‌ی مخاطب معامله می‌کند، بله.

برای خرید و دانلود آلبوم موژان به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 1
26 آذر 1400
Lut 1

به‌مثابه چرک‌نویس

نویسنده: پریا مراقبی

سرچشمه‌ی ایده‌های ساختاری آلبوم «لوت»، اولین آلبوم محمد نیک، را می‌توان در اواخر دهه‌ی ۷۰ و به‌خصوص دهه‌ی ۸۰ شمسی جُست؛ زمانی که مبحث راک-فارسی بین تولیدکنندگانِ این نوع موسیقی و شنوندگانش بسیار داغ بود. تلاش‌های سازندگانِ این دست از موسیقی در دهه‌ی ۹۰ نه تنها دیگر تکرار نشد، بلکه با شتاب مسیر سراشیبی را در پیش گرفت. حال، در سال ۱۴۰۰، «لوت» بر ایده‌هایِ آغازینِ همان جنبشی سوار است که نزدیک به دو دهه‌ قبل‌تر مورد آزمون‌وخطای آهنگ‌سازانِ راک-فارسی بود. پس، در همین آغازِ ماجرا، باید بر ادعای صاحبِ اثر مبنی بر اطلاقِ "تجربه‌ای نو" بر آلبومش تردید کرد.

«لوت» آلبومی است با محوریت گیتار باس، که در بعضی قطعات با گیتار الکتریک، کمانچه، تنبور و آوای یک خواننده همراهی می‌شود. ایده‌ی کلیِ اثر دست‌یابی به لحنی ایرانی در قالب موسیقی راک و متال است؛ آنچه که می‌توان کوشش‌های نافرجام توصیفش کرد. تمام آنچه از ترکیبِ کلیشه‌ایِ موسیقی ایرانی و راک می‌شناسیم در «لوت» هم شنیده می‌شود. کمانچه، به‌مثابه‌ سازی ایرانی که احتمالاً وظیفه‌اش دادنِ رنگ‌وبویی ایرانی به موسیقی است، تکلیفش معلوم نیست؛ ناگهانی می‌آید و می‌رود. محمد نیک، در مقامِ نوازنده‌ی گیتار، می‌کوشد چندین جمله‌ی برآمده از ردیف را با لحنی نصفه‌نیمه اجرا کند تا شاید صدایی "ایرانی" از آب دربیاید، که البته اینگونه نمی‌شود. تلاش دیگر دکلمه‌ی بی‌موقعِ یک بیت شعر در میانه‌ی موسیقی متال است، به‌طوریکه شعر تناسبی با موسیقی ندارد و البته به‌ سختی هم شنیده می‌شود. از کوشش‌های باری به هرجهت برای «ایرانی» صدا دادن که بگذریم، موتیف‌های موسیقی هنوز به نتیجه نرسیده‌اند که، سروکله‌ی موتیف‌های دیگر پیدا می‌شود و تمامیِ این ترکیب در آلبومی که مُدام سبک را تغییر می‌دهد: دقایقی متال است، دقایقی پراگرسیو و گاه اَمبینت. همین نکته هم موجب شده که آلبوم عاری از یکپارچگی باشد. انگار آلبوم باید تمامیِ ایده‌های آهنگ‌ساز در سال‌های فعالیتش را در خود جای بدهد، حال چقدر این ایده‌ها حساب‌وکتاب دارند و چقدر می‌توان آن‌ها را در تحت یک مفهوم پیاده کرد تفاوتی نمی‌کند؛ مهم انتشار آلبومی است با دفترچه‌ای که میزان آگاهی مؤلفش را در ترکیب‌هایی چون «موسیقی مفهومی» و «روایتی جدید به همراه موسیقی مدرن و امروزی» و ربط‌‌دادن‌شان به دشت لوت نمایان می‌کند.

برای خرید و دانلود آلبوم لوت به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 0
22 آذر 1400
Sale No Salam 1

ای کاش

نویسنده: نیما نوری

آلبوم «سال نو سلام» از نُه قطعه تشکیل شده و مشتمل بر دو بخش است. بخش نخست (۳۱ دقیقه) در چهارگاه و بخش دوم (۲۱ دقیقه) در ماهور است. این اثر بر پایه‌ی اشعاری از شعرای گوناگون شکل گرفته است، که همگی حول موضوع «سال نو» و «بهار» می‌گردند؛ ایده‌ای جذاب که می‌توانست به اثری دلنشین و کالای فرهنگی قابل قبولی منتهی شود. اما دریغا که اشکالات عدیده‌ی موسیقایی و غیرموسیقایی سرنوشت دیگری برای این آلبوم رقم زده است.

از دفترچه‌ی آلبوم شروع می‌کنیم که، اگرچه در نگاه اول رنگ‌آمیزی گیرایی دارد، اندکی دقت در آن اشکالات فراوانی را به چشم می‌آورد. به عنوان یکی از چندین و چند نمونه، بیت نخست شعری از فخرالدین عراقی با اشکالات نگارشی فراوان و بدین گونه نوشته شده است (به فاصله‌ها و نیم‌فاصله‌ها توجه کنید): «بیابیا که نسیم بهارمی گذرد / بیاکه گل زرخت شرمسار می گذرد». که باید به شکل: «بیا بیا که نسیم بهار می‌گذرد / بیا که گل ز رخت شرمسار می‌گذرد» نگاشته می‌شد.

با آغاز قطعه‌ی نخست و در ده ثانیه‌ی اول، ایده‌های متنوعی به گوش می‌رسند، که امیدِ اتفاق موسیقایی خوبی را ایجاد می‌کنند. اما، متاسفانه چند ثانیه بعدتر، دو نی با فاصله‌ی یک اکتاو به گوش می‌رسند که خارج می‌خوانند. این روند تا پایان آلبوم ادامه می‌یابد، و اگرچه در برخی لحظات ایده‌هایی متولد می‌شوند که امیدی در گوش و دل شنونده ایجاد می‌کنند (مانند ایده‌های ریتمیک جذاب ابتدای شیار سوم و یا استفاده از ساز بالابان در بخش‌های پایانی)، اما متأسفانه دیری نمی‌پایند و قربانیِ کاستی‌های فراوان اثر، از جمله اشکالات اجرایی متعدد، می‌شوند. به عنوان نمونه‌ای دیگر از این اشکالات اجرایی به شیارِ هشتم اشاره می‌کنم که نقطه‌ی اوجِ کاستی‌های این آلبوم است. در ثانیه‌های ۰۰:۴۸ تا ۰۰:۵۷، چندین بار صدایی ناکوک از سازهای سنتور و عود شنیده می‌شود. جالب این‌که، همین جملات چند ثانیه بعدتر به شکل بهتری اجرا می‌شوند و، بنابراین، امکان اصلاحِ اشکالِ مذکور، حتی به صورت کامپیوتری، وجود داشته است. کمی بعدتر (دقیقه‌ی ۳:۳۵) خواننده، هنگام اشاره به گوشه‌ی فِیلی، فاصله‌ی پنجمِ ماهور را به اندازه‌ای خارج می‌خواند که احتمالاً گوش‌های آموزش ندیده هم ناهنجاری آن را تشخیص می‌دهند.

نگارنده تردید ندارد که اسامی درخشانی که در این آلبوم ذکر شده‌اند، به‌راحتی و با یکبار گوش سپردن به این قطعات به‌تمامی اشکالات ذکر شده پی می‌برند. ازاین‌رو، اگر احتمالِ بی‌اهمیت بودنِ این آلبوم برایشان را کنار بگذاریم، شاید اصلی‌ترین عاملی که به اشکالاتِ این کالای صوتی منجر شده بی‌دقتی و عجله در نهایی‌کردن کار بوده است. در هر صورت، ای کاش و ای کاش دست‌اندرکارانِ آلبوم اندکی دقت و وقت بیشتر به خرج می‌دادند.

برای خرید و دانلود آلبوم سال نو سلام به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 0
10 آذر 1400
Hamraze Eshgh 1

خوش نشستن به مذاق زمانه

نویسنده: فاطمه فرهادی

در چهل‌ـ پنجاه سال اخیر آلبوم‌هایی به سبک و سیاق آلبومِ «همراز عشق»، اگر نه به تعداد موهای سرمان، اما به تعداد بیش از حد ظرفیتی تولید شده است. از این میان، شاید بتوان کمی بیشتر از تعداد انگشتانِ دست از آلبوم‌هایی نام‌ برد که به عنوان اثری قابل تأمل در حافظه‌ی تاریخی ما ثبت شده‌‌اند و از آنها نام می‌بریم؛ و شاید تنها نام می‌بریم؛ اگر از ما بپرسند که آلبوم‌هایی نظیر «عشق داند»، «نوا، مرکب‌خوانی»، «بیداد»، «شورانگیز» و امثالهم را آخرین بار چه زمانی شنیده‌اید، احتمالا به یاد نخواهیم آورد. و، همین‌طور، چند شخصیت موفق در هنر موسیقی ایرانی را، که اگر نگوییم تلاشِ همه‌‌ی نوازندگان و آهنگسازان رسیدن به جایگاهی شبیه آنهاست، باید بگوییم نود درصدشان در پی تحقق چنین رویای خامی هستند.

در اینجا باید نقطه و نکته‌ای را روشن کرد، آن هم مسئولیت آهنگساز و نوازنده در تولید یک اثر هنری است. تنها شرط لازم و کافی برای عرضه‌ی یک اثر خوش نشستن آن به مذاق صاحب اثر و یا تکرار آثار بزرگان و پرداختن اثری شبیه به آثار آنها نیست و هیچگاه نخواهد بود. چه بسیار آلبوم‌هایی که در تقلید از این آلبوم‌ها تولید شده‌اند و در خاطر کسی باقی نمانده‌اند. مسئولیت یک موسیقی‌دان در نظر گرفتن حالت ایده‌آل برای حال حاضر موسیقی ایرانی است و یا حداقل نویدی برای نزدیک شدن به آن و آگاهی از جایگاهی که اثر در ساحت زمانه‌ی خودش در آن قرار می‌گیرد.

تاثیرگذاری شرایط حیات یک جامعه، در شکل‌گیری شیوه‌ها، مکتب‌ها و تولید اثر هنری یک امر بدیهی است. تغییر و تحول در شرایط موجب تغییر و تحول در همان شیوه‌ها و مکتب‌های قبلی خواهد شد. در واقع، این مکاتب و شیوه‌ها مدام در روندی از گسترش و نوسازی‌اند و مکاتب و شیوه‌های نو در این مسیر پدید می‌آیند؛ حال، اگر در این راه در نظر گرفتن شرایط جدید و افزایشِ کیفیتِ تولید را از خاطر ببریم، حاصلی جز بازتولید‌هایی متوسط با تاریخ مصرف‌هایی کوتاه نخواهیم داشت. «همراز عشق» با تمام نقاط قوت و ضعفش اگر پا را عقب‌تر نگذاشته باشد قدمی هم رو به جلو برنداشته است. باید بدانیم الگوبرداری از گذشته برای مطالعه‌ی آن کاری درست و برای بازتولید آن امری محال و بی‌راه است. یک اثر هنری تنها در صورتِ یکتا و نادر بودنش یک اثر هنری خواهد ماند.

   

 

برای خرید و دانلود آلبوم همراز عشق به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 3
07 آذر 1400
092 STation Three

در همهمه‌ی باد و طوفان، یک بلیت برای ایستگاه بعدی

نویسنده: پریا مراقبی

آنچه توصیف موسیقی کوارتت کاسته را دشوار می‌کند سیالیّت است؛ نوعی حرکت، گاه باشتاب و گاه آهسته و رها از قانون‌مندی‌ای که برای این حرکت بایدونبایدی تعیین کند. این مشخصه در کوارتت کاسته (متشکل از پیانو، گیتار الکتریک، کلارینت-ساکسفونِ سوپرانو و درامز)، از آلبوم اول تا «ایستگاه سه» (آلبوم سوم گروه)، نمایان است و همین سیالیّت هم سه ویژگیِ موسیقیِ کوارتت کاسته را می‌سازد. اولین مشخصه، و شاید مهم‌ترین، این است که موسیقیِ گروه را نمی‌توان در سبکی مشخص طبقه‌بندی کرد. از اِلِمان‌های موسیقی جَز تا پراگرسیو-راک و، حتی، گاه استفاده‌ از موتیف‌های ردیفِ دستگاهیِ موسیقیِ ایران در آلبوم شنیده می‌شوند. درحالیکه می‌توان موسیقی را ترکیبی از این سبک‌ها دانست، روند موسیقی به‌گونه‌‌ای است که خود را از هرگونه سبک‌بندی رها می‌سازد. ویژگی دوم پیامد ویژگیِ اول است: غیرمنتظره بودن؛ به این معنی که در طول یک قطعه نمی‌توانید پیش‌بینی کنید که در ادامه چه خواهید شنید. موسیقی مُدام در حال تغییر است. شنونده‌ی کوارتت کاسته بعد از سه آلبوم، با این‌که ذهنیتی کلی از موسیقیِ گروه دارد، باز هم نمی‌تواند رویه‌ و سیر موسیقی را پیش‌بینی کند. برای مثال به "راپسودی" گوش کنید، قطعه‌ای با همکاریِ کالین باس (عضوی از گروه موسیقی Camel) که در نقش خواننده و نوازنده‌ی گیتار بِیس ظاهر شده است. احتمالاً، برای شنونده‌ی گروه، شنیدنِ صدای کالین باس بر روی موسیقی‌ای که ذاتاً کلام‌محور نیست، همین واکنش را دربرداشته است. ویژگی سوم هم از دلِ ویژگی‌های اول و دوم درمی‌آید: پیامدِ این دو مشخصه در موسیقی که سر در اشتیاقِ به آزمودن از سوی گروه دارد؛ چه در بُعدِ نوازندگیِ فردیِ هر یک از اعضا و چه پیامدِ این نوازندگی‌ها در صدای موسیقیِ گروه. اگر دو آلبوم قبلیِ کوارتت کاسته را با «ایستگاه سه» مقایسه کنیم، تمامِ نکاتی که ذکر شد در موسیقی شنیده می‌شوند، اما این‌بار میزانِ این اشتیاق به آزمودن و ترکیب از جانب گروه کنترل‌شده‌تر می‌نماید و به پختگی رسیده است. برای مثال، به درامز و کلارینت گوش کنید، که در آنها ایده‌های موسیقی و تکنیک‌های فردی مُدام در معرض تغییر و ترکیب هستند و، با این وجود، از یکپارچگی برخوردارند. به‌طور کل، درامز و کلارینت در «ایستگاه سه»، در مقایسه با گیتار و پیانو، بسیار درخورتوجه‌اند. با این‌که کوارتت کاسته، چه در اجرای کنسرت و چه در آلبوم، نشان داده که گروهی است با نوازندگی‌های قابل‌تأمل، اما، در «ایستگاه سه»، نشانه‌های اجرای دقیق، پخته و نحوه‌ی بسط‌وگسترشِ ایده‌ها، بیش از دو ساز دیگر، در درامز و کلارینت خود را می‌نمایاند.

آنچه از مشخصه‌های موسیقی کوارتت کاسته تا به اینجا ذکر شد تلاشی بود برای توضیحِ آن‌که چرا موسیقی این گروه را می‌توان با واژه‌ی سیال توصیف کرد. همین ویژگی است که به کوارتت کاسته اجازه می‌دهد در چهارچوب‌های یک سبک نماند، چراکه جای شدن در قالب هر سبکی موسیقی گروه را از این رهایی منع می‌کند. «ایستگاه سه» نشانه‌ی حرکتِ مداومِ یک گروه است، حرکتِ روبه‌جلو در مشخصه‌هایی که از آغازِ کارش داشته. آلبوم، همان‌طور که از نامش برمی‌آید، رسیدن به ایستگاه سوم از مرحله‌ی کاریِ کوارتتِ کاسته است؛ جایی که گروه بر ماهیتِ خود و موسیقی‌اش تاُکید می‌کند.

برای خرید و دانلود آلبوم ایستگاه سه به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 4.5
28 آبان 1400
Gisooye Negar 00

ردپایی از نگار

نویسنده: فاطمه فرهادی

در الزام، اختیار و اجبارِ زمان و مکان است که «اتفاقی» شکل می‌گیرد. در ایجاد این «اتفاق»، می‌توان فرمانِ اختیار را در دست گرفت و با پایشِ الزام، مطابق معیارهای زمان و مکان به آن شکل داد؛ جبر هم البته نقش خودش را خواهد کشید. این مناسبات در تولید یک موسیقی به عنوان یک «اتفاق» هم صدق می‌کنند.

اما «گیسوی نگار»، حداقل، فاقد یکی از این ویژگی‌ها است: الزام. آلبوم در زمانه‌ای که موسیقی، امروزش از دیروزش پیشتر و فردایش از امروز فراتر می‌رود، با سنت گره خورده است، در سنت غرق شده است و ای کاش در این غرق‌شدگی از آن سیراب می‌بود. از طرفی، آلبوم با ذهنیتی ته‌نشین‌‌شده از دورانِ نوار کاسِت شکل گرفته است، دو برنامه‌ی آواز افشاری و آواز بیات‌ترک به‌مثابه‌ی دو روی «آ و ب» کاسِت شکل گرفته‌اند و هر دو بخش تقریباً با روندی قابل پیش‌بینی آغاز و با رِنگ پایان می‌پذیرند و نقطه‌ی اوجی از حس‌برانگیزی نمی‌سازند.

آلبوم، که سنگش بر آواز گذاشته شده، در این نقطه با درماندگیِ زیادی روبه‌روست. ادای ناواضح و نامناسب کلمات را بر آوازی بی‌رمق بیفزایید، نصیب شنونده آلبومی است که گوش سپردن به آن دشوار است. و این همه همراهِ معضل همیشگیِ انتخاب اشعار تکراری؛ اشعاری که اجراهای پیش از این‌شان به مراتب موفق‌ترند.

گاه و بی‌گاه ناکوکی و از ریتم افتادنِ سنتور و خواننده نیز به گوش می‌رسد. اونیسون بودنِ بخش غالبی از آلبوم و تکنوازی‌هایی که بار آن همواره بر دوش سنتور است موجب کمرنگ شدنِ نقش سایر ساز‌ها و نوازندگان شده است. آلبوم ساخته‌ی سیاوش آریامنش، شاگرد فرامز پایور است. او قدم در راه ادای دین به استاد گذاشته، به حفظ بهره‌ای که از شیوه‌ی استاد برده پرداخته و در این راه گوشه‌ی چشمی هم به شیوه‌ی تنظیم‌های استاد داشته است. اول آنکه، قصد و نیّتِ خوب در انجام یک کار نشان از نابی و درستی و نتیجه‌ی هنرنشان آن ندارد. و دوم، پایور با ویژگی‌های هنری‌اش و در مناسبات الزام، اختیار و اجبارِ زمان و مکانِ خود پایور شد. تکرارِ موفقش در این زمان و مکان شاید دیگر نتیجه بخش هم نباشد.

برای خرید و دانلود آلبوم گیسوی نگار به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 1.5
10 آبان 1400
بالا